Web1 - لباس های من در جالباسی اتاق خواب است.. My clothes are in the closet in the bedroom. 2 - لباس های من در جالباسی اتاق خواب است.. My clothing is in the closet in the bedroom. کلمه clothes به معنای(لباس ها) همیشه به صورت جمع به کار می رود و شکل مفرد ندارد. Webبخش ۱. سخن‌گوی دهقان چه گوید نخست. که نام بزرگی به گیتی که جست. که بود آن که دیهیم بر سر نهاد. ندارد کس آن روزگاران به یاد. مگر کز پدر یاد دارد پسر. بگوید تو را یک به یک در به در. که نام بزرگی که ...

لباس پوشیدن به انگلیسی - معنی در دیکشنری آبادیس

Webمعادل ها در دیکشنری فارسی: کت و شلوار. 1.They won't let you into the restaurant without a suit and tie. 1. بدون کت‌شلوار و کراوات به شما اجازه ورود به آن رستوران نمی‌دهند. to wear a suit. کت‌شلوار پوشیدن. 1. All the businessmen were wearing ... Webاو به افراد یاد می‌دهد که هنگام نشستن پشت میز غذا چگونه رفتار و همچنین به چه نکاتی هنگام لباس پوشیدن توجه ... probes landed on mars

اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی - دکتر زبان

Web1.30 لباس های زنانه به انگلیسی و استایل دانشجویی Preppy; 1.31 استایل الگانت Elegant; 1.32 استایل بوهمیا Bohemian; 1.33 لباس های زنانه به انگلیسی و استایل دخترانه Girly; 1.34 استایل کاوگرل Cowgirl; 1.35 استایل هنری Artisty Webفارسی به انگلیسی. clothing, clothes, dress, garment, garb, appearance, wear, clobber, duds, togs, accouterments, accoutrements, apparel, attire, costume, get-up, guise, raiment, rig, suit, … Web1. All the businessmen were wearing pinstripe suits. 1. همه بازاری‌ها [تاجران] کت‌شلوارهای راه‌راه پوشیده بودند. 2. She wore a dark blue suit. 2. او یک کت‌شلوار آبی تیره پوشید. to be dressed in a suit. regal theaters kenner la